گاهی شایـــد
گاهی شاید لازم باشد از یاد ببریم…
همه ی آنهایی را که با نبودنشان…
بودنمان را به بازی گرفتند...
میان عاشقانه هایم قدم نزن اینجا این نوشته ها ، آنقدر بارانی اند که می ترسم تمام لحظه هایت خیس شوند...!
عـــاشق ایــن دیالوگم کـه
پدر ژپتو به پینوکیو می گفت :
پینوکیو ! چوبی بمان ! آدمها سنگی اند ، دنیایشان قشنگ نیست !
تنهــایـم ...... اما دلتنگ آغــوشی نیستــم.....
خستــه ام ..... ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم......
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز... ... ... ولــی رازی نـدارم......
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را .....\\\"خیلــی\\\" دوست ندارم......