چِشـمانَم
دَر چِشـمانَم تَنهـ ـاییَم را
دَر دِلَم دِلتَنگیَم را
دَر سُکُوتَم حَرفهـ ـای نَگُفتِهـ ام را
دَر لَبخَندَم غُصهـ هـ ـایَم را پِنهـ ـان میکُنَم
چهـ خُردسال اَست سـ ـاده مینگَرد سـ ـاده میخَندَد
دِلَم از تَبار دیـ ـوارهـ ـای کاهگِلیـسـ ـت
سـ ـاده مـ ـی افتـ ـد سـ ـاده میشکَنـ ـد سـ ـاده میـ ـمیـ ـرد....!!